زیباترین عکسها در اتاقهای تاریک ظاهرمیشن

پس هر وقت در قسمت تاریک زندگیت واقع شدی بدون که خدا میخواد

زیباترین تصویر زندگیت رو بسازه

« نَفَختُ فیه مِن روحی »

 

صدای‌ ساز تو می‌آید

من‌ شدم‌ نی‌ و تو شدی‌ نی‌زن، مرا گذاشتی‌ روی‌ لبهایت‌ و دمیدی. نفست‌ که‌ توی‌ تنم‌ ریخت، هوا پر شد از موسیقی‌ دوست.
فرشته‌ها به‌ رقص‌ آمدند و زمین‌ دور خودش‌ چرخید.
نواختن‌ من، جشن‌ ملکوت‌ بود و پایکوبی‌ هستی. دم‌ تو آتش‌ بود و نوای‌ نی، عشق.

من‌ شدم‌ نی‌ و تو شدی‌ نی‌زن. اما فراموشم‌ شد که‌ نی‌ اگر خالی‌ نباشد، نی‌ نیست. پر شدم. دیگر برای‌ تو جایی‌ نمانده‌ بود. مرا گذاشتی‌ روی‌ لبهایت‌ و باز هم‌ دمیدی؛ اما دیگر صدایی‌ نیامد. فرشته‌ها گریستند و شیطان‌ دور نی‌ات‌ رقصید.
این‌ روزها نسیم‌ از سمت‌ بهشت‌ می‌وزد. این‌ روزها هوا‌ بوی‌ تو را دارد. این‌ روزها صدای‌ ساز تو می‌آید و من‌ دوباره‌ به‌ یاد می‌آورم‌ که‌ من‌ نی‌ بودم‌ و تو نی‌زن.
آه، آی‌ یگانه، ‌ای‌ نی‌زن! این‌ نی،‌ دلتنگِ‌ دم‌ِ توست. دلتنگِ‌ نواختنت. نیِ‌ کوچکت‌ را بنواز.

*
نوشته ای از «عرفان نظر آهاری»

حضرت علی(ع) میان عده ای از اصحاب خود نشسته بود، مردی نزد او آمد و گفت: گناه بزرگی مرتکب شده ام، مرا از گناه پاک گردان.
حضرت علی(ع)فرمود: برخیز مگر دیوانه شده ای؟
برنخاست و این گفته را سه بار تکرار کرد.
حضرت علی(ع) به او گفت: خدا درباره ات یکی از این سه حکم را مقرر داشته است که در انتخاب هر کدام از آنها ازاد هستی.
مرد گفت: سه حکم کدامند؟
حضرت علی(ع) فرمود:1-گردن زدن 2-دست و پا بسته از کوه انداختن 3-آتش زدن.
مرد گفت: کدام یک سخت تر است؟
حضرت علی(ع) گفت: آتش زدن.
مرد گفت: من این را اختیار کردم.
و پس از آن دو رکعت نماز به جای آورد. در تشهد گفت: خدایا از این گناه به درگاهت پناه می برم و از عقوبتش بیمناکم و اینک نزد جانشین پیغمبر تو آمده و از او می خواهم از گناهم پاک گرداند.مرا میان سه قسم عذاب مخیر کرده، من هم دشوارترین آنها را اختیار کردم. خدایا از تو می خواهم آن را کفاره گناهم قرار دهی و در آخرت به آتش دوزخم نسوزانی.
آتش اطراف او شعله ور بود.حضرت علی و اصحابش به گریه افتادند. حضرت فرمود: برخیز که فرشتگان را به گریه انداختی. خدا گناهت را بخشید، دیگر چنین فعلی را مرتکب نشو.